۱۳۸۶ مهر ۲۲, یکشنبه

نامه گی موکه

گی موکه (گی بر وزن سی، نه بر وزن اون موجوداتی که تو ایران نداریم) مبارز کمونیست دوران اشغال فرانسه در جنگ دوم جهانی و در این کشور سمبلی از مقاومت است. او در ۲۲ اکتبر ۱۹۴۱، در سن ۱۷سالگی به همراه 26 نفر دیگر و برای انتقام کشته شدن یک افسر آلمانی به دست اعضای یک گروه مقاومت، تیر باران شد. نامه آخر او به خانواده اش که شب قبل از اعدامش نوشته معروف است. سارکوزی به عنوان اولین تصمیمش در مقام رییس جمهور، خواندن این نامه را در تمام دبیرستانهای فرانسه در سالگرد اعدام این ۲۷ نفر اجباری اعلام کرد

مامان عزیزم، داداش کوچولوی عزیزم، بابای دوست داشتنیم
من می میرم! آنچه از شما می خواهم، خصوصا تو مامان جانم، این است که شجاع باشید. من شجاع هستم و می خواهم به اندازه آنهایی که پیش از من در این راه رفتند شجاع باشم. مطمئنا من هم می خواستم زندگی کنم. ولی آنچه از صمیم قلبم می خواهم، این است که مرگم فایده ای داشته باشد. فرصت نداشتم ژان را ببوسم. دو برادرم روژه و رینو را بوسیدم. [دو همرزم گای موکه] و اما برادر واقعی را نمی توانم، حیف! امیدوارم همه چیزهایم را برایت بفرستند، شاید به درد سرژ بخورند که به نظرم روزی به در برکردنشان افتخار خواهد کرد. به تو، بابا جان، اگر تو را، همین طور مامان جان را، اذیت کردم، برای آخرین بار درود می فرستم. بدان که آنچه توانستم برای ادامه راهی که برایم ترسیم کردی، کردم. آخرین بدرود به تمام دوستانم و به برادرم که خیلی دوستش دارم. باشد که خوب درس بخواند تا بعدا مردی شود. هفده سال و نیم! زندگی من کوتاه بود! هیچ پشیمان نیستم، مگر به این خاطر که همه شما را ترک می کنم. من می میرم، با تن تن، میشل. [منظور از تن تن، ژان میشل تیمبو است. میشل، شارل میشل است. این هر دو با گای موکه اعدام شدند.] مامان، آنچه از تو می خواهم، آنچه که می خواهم به من قول بدهی، این است که شجاع باشی و بر غصه ات غلبه کنی. بیشتر نمی توانم بنویسم. همه شما را ترک می کنم، تو مامان، سرژ، بابا، شما را از صمیم قلب کودکانه ام می بوسم. شجاعت!
گی شما که دوستتان دارد
فکر آخرین: همه شمایی که می مانید، به ما افتخار کنید، ۲۷ نفری که می میریم